روباه مکار!

روزی تمام مرغان یک مزرعه مریض شده بودند.روباه که وضعیت را ان گونه دید با لباس سپید دکتری به سمت مرغداری روانه شد.او بعد مدتی زیاد به مرغداری رسید.در زد و با صدای نازک گفت منم پزشک جنگل.در همان موقع مرغی در پاسخ به روباه گفت اگر تو از این جا بروی حال ما به زودی خوب می شود.روباه که پاسخ را این گونه دید به سمت خانه ی خود روانه شد.