دو دوست با هم خیلی صمیمی بودند . اسم اولین دوست آرش بود و دومی مهدی بود. اون دو دوست خیلی با هم صمیمی بودند و هر روز توی حیاط به بازی می آمدند. یک روز آرش می خواست خانه اش را عوض کند . چند روز بعد خانواده آرش رفتند. مهدی از آن به بعد خیلی تنها بود و دلش برای آرش تنگ شده بود. یک روز خانواده مهدی به دیدن خانواده آرش رفتند و دو روز آنجا ماندند. مهدی دیگر دلتنگی نداشت و دیگر ناراحت نبود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد